از دورۀ مشروطه، در پی سفر سران ایل به اروپا، تأسیس شرکتهای نفتی و صنعتی و آمد و شد اروپاییان به دیار بختیاری، بختیاریها با زندگی مدرن و شهرنشینی آشنا شدند که این آشنایی، سبب تغییر و تحولات گسترده در زندگی آنان شد؛ به گونهای که این امر واکنشهای مختلفی را از پذیرش تا مبارزه با شیوۀ جدید زندگی به دنبال داشت. از جمله گروههایی که در این زمینه دست به نهادینه کردن نگرش خود در ایل زدند، شاعران و نویسندگان بودند؛ شاعرانی چون داراب رئیسی که شعرشان تبدیل به آوای ایل و گلبانگ بختیاری شد. هدف در این پژوهش نیز بررسی نوع نگرش به زندگی شهری و نقش آن در بازگشت به آیین و سنن زندگی عشایری در شعر داراب رئیسی و جریانشناسی شعر وی در این زمینه است. یافتهها و نتایج پژوهش نشاندهندۀ این است که داراب رئیسی به دلایلی چون توجه به پول، نبود احساس در زندگی شهرنشینان و فردگرایی منفی افراطی، از زندگی شهرنشینی و مدرن دلزده و بدین سبب به زندگی عشایری و آیین و سنن آن توجه نشان داده است؛ هرچند از نظر او مدرنیته وارد زندگی کوچروان نیز شده و اکنون از ایل و مال جز اسم و رسمی باقی نمانده است. از جنبۀ جریان شناسی، شعر او را باید بر اساس مکتب رمانتیک بررسی کرد؛ چرا که وی همچون رمانتیکها، برای فرار از زندگی مدرن و پیچیدگیهای آن، به طبیعت و سنن و آیین عشایری پناه برده است.
ظاهری عبدوند, ابراهیم . (1403). ستایش آیین و سنن بختیاری وگریز از زندگی مدرن در شعر داراب رئیسی. پژوهشنامه بختیــــــاریشناسی و اقوام ایرانی, 2(2), -. doi: 10.22034/bsriit.2024.14939.1046
MLA
ظاهری عبدوند, ابراهیم . "ستایش آیین و سنن بختیاری وگریز از زندگی مدرن در شعر داراب رئیسی", پژوهشنامه بختیــــــاریشناسی و اقوام ایرانی, 2, 2, 1403, -. doi: 10.22034/bsriit.2024.14939.1046
HARVARD
ظاهری عبدوند, ابراهیم. (1403). 'ستایش آیین و سنن بختیاری وگریز از زندگی مدرن در شعر داراب رئیسی', پژوهشنامه بختیــــــاریشناسی و اقوام ایرانی, 2(2), pp. -. doi: 10.22034/bsriit.2024.14939.1046
CHICAGO
ابراهیم ظاهری عبدوند, "ستایش آیین و سنن بختیاری وگریز از زندگی مدرن در شعر داراب رئیسی," پژوهشنامه بختیــــــاریشناسی و اقوام ایرانی, 2 2 (1403): -, doi: 10.22034/bsriit.2024.14939.1046
VANCOUVER
ظاهری عبدوند, ابراهیم. ستایش آیین و سنن بختیاری وگریز از زندگی مدرن در شعر داراب رئیسی. پژوهشنامه بختیــــــاریشناسی و اقوام ایرانی, 1403; 2(2): -. doi: 10.22034/bsriit.2024.14939.1046